تکرار قصص در قرآن

چرا برخی آیات و داستانهای اقوام در قرآن، کرارا آمده و بارها در جای جای قرآن تکرار شده است؟

قصص قرآنى جهت پند و درس از حوادث گذشته است و در هر مورد کاملا متناسب با آیات مطرح شده آن سوره است البته درک این ارتباط به جهت محتواى عمیق و اسرار و رموز قرآن جز با مطالعه و بررسى عمیق میسور نمى‏گردد. اما دلیل مذکور شدن سرگذشت بنى‏اسرائیل و حوادث تاریخى آن در موارد متعددى از آیات قرآن این است که: اولا براى بنى‏اسرائیل که همان فرزندان یعقوب(ع) هستند پیامبران بسیارى مبعوث شده‏اند؛ همانند یعقوب یوسف موسى و عیسى(ع) که همه از پیامبران بنى اسرائیل هستند. بنابراین بنى اسرائیل عمده‏ترین امتى هستند که پیامبران زیادى در بین آنان مبعوث گشته و حوادث زیادى در تاریخ آنان به وقوع پیوسته است. ثانیا شباهت حوادث و تحولات پیش آمده براى بنى اسرائیل با امت اسلام است. در روایات آمده است که هر آنچه بر بنى اسرائیل گذشت و براى آنان پیش آمد دقیقا براى مسلمانان نیز پیش خواهد آمد. بنابراین ذکر تاریخ بنى‏اسرائیل در موارد متعدد بدون حکمت و جهت نیست. نکته دیگر آنکه چون قرآن کتاب هدایت و تربیت است نه کتاب علمى و کلاسیک لازم است نکاتى را در موارد مختلف و به بهانه‏هاى گوناگون یادآور و متذکر گردد تا در نفس انسان ها تأثیر کند و لذا نظمى ویژه غیر از نظم متون علمى دارد که با هدف خاص خودش مناسب است.

یکى از راه هایى که قرآن کریم در پیام‏رسانى خود از آن استفاده کرده، تکرار یک کلمه یا جمله یا یک آیه کامل است. بدون تردید این کار تحصیل حاصل و خالى از فایده نیست بلکه آثار و فوائدى دارد و از محسنات سخن به شمار مى‏رود. قرآن‏پژوهان تکرار در قرآن را به دو گونه تقسیم کرده‏اند: 1ـ تکرار لفظى یعنى اینکه لفظى به صورت مفرد یا مرکب بیش از یک بار گفته شده باشد. 2ـ تکرار معنوى: مقصود از این نوع تکرار، تکرار یک مضمون یا مفهوم است مانند تکرار داستان ابراهیم یا موسى و مانند آن که در موارد زیادى با جملات و عبارات متفاوتى تکرار شده و یا از مقاطع مختلف شروع شده است. قرآن‏پژوهان تکرار لفظى را به اقسام ذیل تقسیم نموده‏اند: الف) گاهى تکرار جمله کامل در میان سوره‏هاى مختلف است مثل «و ما ظلمونا و لکن کانوا انفسهم یظلمون» (بقره، آیه 75) این آیه در سوره اعراف آیه 1600 هم تکرار شده است و مانند «کانوا اشد منهم قوة» که در سوره روم آیه 9 و سوره فاطر آیه 44 و سوره غافر آیه 211 تکرار شده است. ج) گاهى جمله تکرارى در کنار هم قرار گرفته است مانند «اصحاب الیمین ما اصحاب الیمین» (سوره واقعه، آیه 27) و «فان مع العسر یسرا ان مع العسر یسرا» (انشراح، آیات 6 و 7) همین حالت در سوره‏هاى حاقه آیات 17 و 18 و سوره تکاثر آیات 3 و 44 نیز آمده است. د) گاهى هم یک جمله در فواصل آیات یک سوره تکرار شده است مانند «فباىّ آلاء ربکما تکذبان» که در سوره رحمن 311 مرتبه تکرار شده و «ویل یومئذٍ للمکذبین» نیز در سوره مرسلات 10 مرتبه آمده است. آنچه مهم است پاسخ به پرسش از فلسفه و اسرار تکرار در قرآن است. قرآن‏پژوهان در رابطه با این موضوع مطالبى را بیان کرده‏اند و حتى عالمانى مانند محمود بن حمزة بن نصر کرمانى کتابى مستقل تحت عنوان «اسرار التکرار فى القرآن» به نگارش درآورده‏اند. پاسخ مختصر در این زمینه چنین است: اولاً تکرار مخلّ فصاحت نیست زیرا در علم معانى و بیان و بدیع نیامده که کلام فصیح آن است که از تکرار خالى باشد. بلکه گاهى با توجه بر شرایط و مقتضیات سخن تکرار ضرورت هم پیدا مى‏کند. از این رو گفته‏اند تکرار در کلام فصیح بر انواعى تحقق مى‏یابد: یکى از آنها تکرارى است که براى مدح آمده است مانند «و السابقون السابقون اولئک المقربون» (سوره واقعه، آیات 10 و 11). در سوره مائده، آیه 93 این‏گونه تکرار هم هست. دیگرى تکرار براى وعید یا تهدید است مثل «الحاقه ما الحاقه» (سوره حاقه، آیات 1 و 2) و«و ما ادریک ما یوم الدین ثم ما ادریک ما یوم الدین» (سوره انفطار، آیات 17 و 18) و سومى تکرار براى استبعاد است مانند «هیهات هیهات لما توعدون» (سوره مؤمنون، آیه 36) ثانیا، این گونه تکرارها، یا براى تأکید مطلب و تقریر  کلام است؛ مثل این که پدرى فرزند خطاکارش را مخاطب قرار دهد و بگوید: آیا فراموش کردى کودکى خرد و ناتوان بودى و چه خون جگرها براى پرورش تو خوردم؟! آیا فراموش کردى براى تو همسر مناسب انتخاب کردم؟! آیا فراموش کردى براى تو مسکن خریدم؟! قرآن‏پژوهان گفته‏اند تکرار در سوره‏هاى رحمن و مرسلات از این قبیل است. و یا براى نشان دادن عظمیت و اهمیت موضوع است. چنان که «الحاقه ما الحاقه» و مشابه آن این‏گونه است. و یا به خاطر اشاره به مطلبى جدید است. هم‏چنان که در آیه 185 سوره بقره، عبارت «و من کان مریضا او على سفرٍ...» براى اشاره به مفهوم «یریدالله بکم الیسر و لایرید بکم العسر» تکرار گردیده است. و یا براى این است که میان موضوع و محمول یا مبتدا و خبر فاصله زیادى مى‏افتد که در این صورت تکرار موضوع یا مبتدا براى یادآورى مفید است. براى آگاهى بیشتر ر.ک: 1ـ خرمشاهى، بهاءالدین، دانشنامه قرآن، ج 1، ص 805 انتشارات دوستان، ناهید. 2ـ طبرسى، مجمع‏البیان، ج 9، ص 199، نشر بیروت. 3ـ جعفرى، یعقوب، سیرى در علوم قرآن، ص 271، نشر اسوه. 4ـ معرفت، محمدهادى، علوم قرآنى، ص 284، نشر سمت.
زبان قرآن زبانى خاص و ویژه است؛ حتى احکام قرآن گاه در ضمن حوادث مربوط به اقوام و یا پیامبران پیشین مطرح مى‏گردد. البته نباید به داستان‏هاى قرآن به صورت تاریخى - که زمان مصرف آن گذشته است - نگریست؛ بلکه در لابه‏لاى همان داستان‏ها، حقایق مورد نیاز، نهفته است. تکرارهاى قرآن نیز دلیل اهمیت موضوع و لزوم تفکر مضاعف در آن است. درباره جانشینى پیامبر(ص) نیز در ضمن آیات مربوط به پیامبران دیگر، سخن بسیار فرموده است. اگر آیاتى را که در قرآن ناظر به مسأله ولایت و یا مربوط به مهدویت و سرنوشت تاریخ است، بررسى کنید خواهید دید که به نحوى لطیف و دقیق همه آنچه مورد نیاز است، بررسى شده است. البته این کار نیازمند مطالعه و دقت است؛ چرا که قرآن یک کتاب عادى و معمولى نیست. براى این منظور کتاب‏هاى زیر مراجعه کنید: 1- معجم امام المهدى،على کورانى 2- منتخب الاثر،لطف الله صافى 3- سیماى امام على در قرآن 4- بررسى مسائل کلى امامت،ابراهیم امینی 5- رهبرى امام على در قرآن (ترجمه المراجعات)، ترجمه: سیاهپوش در حقیقت، قرآن مجید به لحاظ جاودانه بودنش، زبان خاصى را براى همه زمان‏ها برگزیده و هر آنچه که مورد نیاز است، به نحوى شگفت‏انگیز بیان کرده است. البته اگر ما به دلیل اُنس کمتر با قرآن از آن بى‏اطلاعیم، دلیل وجود نداشتن مطالب در قرآن نیست



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: